دوست داشتم

دیگه عاشق نمیشم

چه قدر حرف است و من فقط سکوت می کنم

آمدنت را سکوت کردم ،

داشتنت را سکوت کردم ،

رفتنت را سکوت کردم ،

انتظار بازگشتت را هم ...

حالا نوبت توست...

باید در سکوت به تماشا بنشینی

سوختنم را

+نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:29توسط علی | |

خدایا کفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است



 

+نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:,ساعت9:28توسط علی | |

زندگي پر از سواله مي دونم
رسيدن به تو خياله مي دونم
تو ميگي يه روزي مال من ميشي
اما موندت محاله مي دونم
تو ميگي شبا دعامون مي كني
چشمه چات زلاله مي دونم
توي آسمون سرنوشت ما
ماه كاملمهلاله مي دونم
تو ميگي پرنده شيم بريم هوا
غصه ما دو تا باله مي دونم
چشم من پر از غم نبودنت
دل تو پر از ملاله مي دونم
طاقتم ديگه داره تموم ميشه
صبر تو رو به زواله مي دونم
آره مي ري و نمي پرسي كه اين
دل عاشق در چه حاله مي دونم

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت12:14توسط علی | |

دلم گرفته براي شبي که بارانيست

براي غربت قلبي که رو به ويرانيست

دلم گرفته براي نبودن خورشيد

چرا براي دل من هوا زمستانيست

کجاست خلوتي از جنس يک حضور سبز

که در شلوغي دنيا پر از پريشانيست

هميشه فصل بهارم به رنگ پاييز است

وعشق سرخ خزانم قشنگ و عرفا نيست

صداي بودن تو در خيال من جاريست

اميد ديدن تو انتظار روحانيست

کجايي اي شب باران که بي تو مي گويم

دلم گرفته براي شبي که بارانيست

 

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت12:10توسط علی | |

زندگی نقطه سر خط بی وفایی شده عادت

تو نوشته بودی دیدار سه تا نقطه به قیامت

زندگی نقطه سر خط تلگرافی شده نامه ات

قلبم و مچاله کردی لای نقطه چین نامه ات

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامه ات

زندگی نقطه سر خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامه ات

 

با سی و دو حرف دلگیر مختصر مفید و ساده

گفتی که سایه ی عشقت از سرم خیلی زیاده

زیر درد خط کشیدی ضربدر زدی رو اسمم

تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم طلسمم

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامه ات

 

توی یک کاغذ بی خط حرف های خسته به نوبت

توی سرزمین نامه ات حرف ت کرده قیامت

ت مثل تو مثل تردید ت مثل آخر طاقت

مثل تنهایی مثل تب مثل آخر خیانت

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامه ات

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت12:6توسط علی | |

از شكستن دلم خشنود و خرسند شدي

گريه افتاد تو چشام، لبريز لبخند شدي

به دست و پات افتادم و كوه غرور شدي بگو

تزديك و نزديك تر شدم از من تو دور شدي بگو

يادت مياد يادت مياد اون وقتا عاشقم بودي

مي گفتي كه ديوونمي، عاشق مطلقم بودي

عشق جديد اومد برات اسر منطقت شدم

تو خاطرت نشستم و عاشق سابقت شدم

عشق قديمي منو ناديده مي گيري چرا

بيا به داد من برس افتادم از پا بي وفا

صداي من صداي من هرگز به گوشت نرسيد

غصه و درد و داغمو هيچكي به جز خدا نديد

جاده تنهايي دل، پنجره هاي چشم من

به ياد اون روزي كه رفت چشماي من ابري ميشن

مي خوام با تو جون بگيرم، من سر و سامون بگيرم

غصه رو از ياد ببرم، عشقمو آسون بگيرم

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:45توسط علی | |

دستاي پس زده ي خسته ي من

دراي به رو همه بسته ي من

چشاي منتظر و غريب و تر

پاهاي وا مونده از راه سفر

لباي خشك شده ي كوير عشق

يه دل پير و اسير، درگير عشق

موهاي سفيد شده تو جووني

حاصل عمر منه پشيموني

اينان حاصل و سرمايه من

بغض بي مايي ماست مايه من

تو همين حال و هواي بي كسي

كي مياي به داد قلبم برسي

چرا غافل شدي از حال دلم

بدي افتاده تو اقبال دلم

دل من گمشده توي بي كسي

كسي نيست بگرده دنبال دلم

به يه قايق شكسته از دلم

واسه تو دلو به دريا مي زنم

اگه روزي برسم به دست تو

واسه تو غرور كوهو ميشكنم

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:45توسط علی | |

می دونی چشمای خیسم، هنوز تو نخ ابروته

 

دارم از غصه می میرم، بگو پس به کی مربوطه

 

بگو تو معنی عشقو، دلم درگیر تشویشه

 

تو معنیشو نمی فهمی، تو اصلا چی سرت میشه

 

زدی زیر همه حرفات، به این ویرونی افتادم

 

دلم رو دست من مونده، مگه میری تو از یادم

 

یه کاری دست من دادی، که من هم تازه فهمیدم

 

هنوزم عاشقت هستم، دارم تاوانشم میدم

 

مگه از من بدی دیدی، که در حقم بدی کردی

 

بهم گفتی که میری و از حرفت بر نمی گردی

 

می دونی هیچ کسی نیست که، مث من شکل غم باشه

 

به جز تو کی واسه دردام، می تونه متهم باشه

 

تو گوش غم رو پر کردی، بیاد تو لحظه هام باشه

 

ببین ورد زبون من، همش افسوس و ای کاشه

 

همون جوری که تو خواستی، شد و من حس غم دارم

ببین تا لحظه ی مرگم، من از دوریت عزادارم

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:43توسط علی | |

 

هرگز نشد بیای پیشم بگیری دستای منو

 

 

 

بدونی من عاشقتم گوش کنی حرفای منو

 

 

 

تو بی وفا بودی ولی اون که برات می مرد منم

 

 

 

تا زنده ام دوست دارم اینه کلامه آخرم

 

 

 

 

من که نتونستم تو رو یه لحظه تنها بذارم

 

 

 

تو سردی خاطره هام بگم که دوست ندارم

 

 

 

دلم می خواد همین یه بار اشکامو پنهون نکنم

 

 

 

باور کنی تو رو می خوام غربتو زندونی کنم

 

 

 

بیام به شهر خاطرات غرق بشم توی نگات

 

 

 

دیوونه وار فدات بشم بمیرم من واسه چشات

 

 

 

اما هنوز فاصلمون دوره و دست من جداست

 

 

 

ترانه سکوت من تو بغض آخرم رهاست

 

 

 

کاشکی میشد فقط یه بار بیای بگی دوست دارم

 

 

تو چشم من نگاه کنی بگی که عاشقت منم

+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:24توسط علی | |